سایهسایه، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

سایه کوچولوی مامان و بابا

خاطره روز تولدت

م یخوام از خاطره اولین روزت بنویسم بعد 38 هفته و شش روز عصر روز سه شنبه هجده تیر ماه یک هزار و سیصد و نود دو ساعت هفت و نیم عصرهمزمان با سی ام شعبان و شب اول ماه رمضون شب اولی که قراره همه سحری بخورن در بیمارستان خصوصی بابل کلینیک سایه بدنیا اومد و قدم به دنیای ما گذاشت عروسکم خوش اومدی به زندگیمون نمیتونم بگم چه حسی داشتم بخدا قابل توصیف نیس نه ماه انتظار از یه طرف اون همه بارداری بد و پر استرس و یه جا نشستن و دیدن روی ماهت همه چی با هم بود صبح زود خاله آزی و عمو عباس اومدن پدری هم که تا دو روز مرخصی گرفته بود بخاطر استرسم اون روز زیاد تکون نمیخوردی مثل هر روز تسبیح و دعاهای روز و نماز و قران و خونده بودم از اون لح...
24 بهمن 1392
1